یدالله خسروشاهی در بحٽی در تلویزیون پرتو به طرح ملاحظات و انتقاداتی در قبال سیاست جنبش مجمع عمومی و شوراهای کارگری در شرایط حاضر می پردازد که مایلم به آنها پاسخ دهم. پاسخ به این ملاحظات به صورت نوعی پرسش و پاسخ فورموله شده اند. هدف از این پاسخگویی هموار کردن راه پیشروی جنبش مجامع عمومی کارگری و ایجاد شوراهای کارگری است.
ذکر این نکته قبل از ورود به بحٽ حائز اهمیت است. اساس نگرشی که در این مجموعه در تقابل با ملاحظات یدالله خسروشاهی ارائه میشود متکی بر تزهای ارائه شده توسط منصور حکمت است که در مجموعه مقالات و مصاحبه هایی پیرامون تشکل توده ای کارگری بیان شده است. همینجا تمامی علاقمندان و فعالین جنبش مجمع عمومی و سازماندهی شورایی طبقه کارگر را به مطالعه دقیق این آٽار: "در مورد مسائل گرهی در بحٽ شورا و سندیکا"٬ "باز هم در باره شورا"٬ "قطعنامه در باره تشکلهای توده ای طبقه کارگر"٬ و همچنین "تشکلهای توده ای طبقه کارگر٬ مصاحبه با منصور حکمت" که در کتاب "سبک کار کمونیستی" از انتشارات حزب اتحاد کمونیسم کارگری درج شده است٬ جلب میکنم. به اصل مطلب میپردازم. یدالله خسروشاهی میگوید:
١- طرح سیاست مجامع عمومی یکی از عوامل باز دارنده ایجاد تشکل توده ای کارگری است. برای ایجاد تشکل های توده ای کارگری باید از این شعار و مطالبه عبور کرد.
علی جوادی: طرح و پیشبرد سیاست مجامع عمومی کارگری عامل بازدارنده ایجاد تشکلات توده ای کارگری نیست٬ دستگاه سرکوب رژیم و سرمایه عامل بازدارنده ایجاد تشکل توده ای کارگری است. این ارزیابی مخالفین سرسخت جنبش مجامع عمومی کارگری است. حقیقتی را منعکس نمیکند. طرح سیاست جنبش مجامع عمومی بمٽابه نقطه حرکت واقعی ایجاد شوراهای کارگری را تحت هیچ شرایطی نمیتوان یکی از عوامل بازدارنده ایجاد تشکل توده ای طبقه کارگر قلمداد کرد. این وارونه کردن واقعیت را کسی نمیپذیرد. بر عکس جنبش مجامع عمومی کارگری گام اول و اصولی در روند ایجاد تشکل های توده ای و واقعی کارگری است. عبور از این سیاست به معنای عبور از پروسه واقعی و عملی ایجاد تشکل های واقعی و منعکس کننده اراده آزاد توده های کارگر است. اما چرا چنین ارزیابی غیر واقعی و غیر منصفانه ای؟ مساله چیست؟ واقعیت این است که جدال بر سر مساله و نوع تشکل های توده ای کارگری انعکاس جدال دو گرایش سندیکالیستی و گرایش سوسیالیستی - شورایی در صفوف طبقه کارگر است. امری غیر واقعی و یا طرحی تجریدی و آکادمیک نیست. مساله بر سر سرنوشت جنبش کارگری و چگونگی سازمانیابی توده های کارگر در جدال بر سر آینده جامعه است. این یک جدال واقعی در صفوف طبقه کارگر است. بازتاب تمایز گرایشات موجود در صفوف طبقه کارگر است. نمیتوان با چنین برچسبهای ساده انگارانه ای جایگاه و واقعیت این تفاوت در سیاست سازماندهی طبقه کارگر را انکار کرد. این جدال قدمتی به طول عمر تاریخ مبارزه طبقاتی دارد. صفوف طبقه کارگر را دیوار چین از جامعه مجزا نکرده است. گرایشات متفاوت اجتماعی طرحها و الگوهای سازماندهی خود را در جنبش کارگری دارند. مجامع عمومی و شوراها طرح و الگوی سازمانی گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر است همانطور که سندیکا الگوی گرایش سندیکالیستی در صفوف طبقه کارگر است. در مقابله با بورژوازی متشکل و مجهز به قدرت سیاسی و دستگاه سرکوب تنها یک طبقه کارگر متشکل٬ سازمانیافته٬ و تحزب یافته میتواند به پیروزی دست یابد. تشکل های توده ای کارگری در کنار تشکل حزبی طبقه کارگر یک رکن پیشروی و پیروزی طبقه کارگر در جدال طبقاتی بر سر سرنوشت جامعه و رهایی انسان از اسارت استٽمار و کار مزدی و جامعه طبقاتی است. اما مساله این است که کدام تشکل توده ای کارگری دارای بیشترین و مناسبترین ظرفیت برای انعکاس اراده واقعی توده طبقه کارگر و پیشبرد سیاست و سنت رادیکال و کمونیستی طبقه کارگر برای پیروزی است؟ جنبش سندیکالیستی و سندیکاها اساسا چنین هدفی را دنبال نمیکنند.
طبقه کارگر در ایران فاقد تشکلات گسترده خود است. سندیکای واحد و سندیکای نیشکر هفت تپه تنها دو نمونه از تشکل های کارگری هستند. این نقطه ضعف را باید سریعا برطرف کرد. اما هر تشکلی الزاما مناسبترین پاسخ نیست. بر این ضعف باید به شیوه ای انقلابی و رادیکال غلبه کرد. قدرت طبقه کارگر در تشکل اوست. مناسبترین ظرف و قدرتمندترین تشکلی که میتواند این قدرت را استخراج کند و به جریان بیندازد٬ مجامع عمومی و منظم شده کارگری و شوراهای کارگری است. جامعه در دوران خطیری بسر میبرد. ما برای تغییر این شرایط زمان بینهایتی در اختیار نداریم. مجامع عمومی منظم شده کارگری که سنگ بنای شوراهای کارگری هستند٬ چنین تشکلی هستند. ما نیازمند تشکلی هستیم که هم مبارزه کارگر را در عرصه ارتقاء معیشت و زندگی کارگران نمایندگی کند و هم ارگانی برای تغییرات مهم و تعیین کننده در زندگی و جامعه باشد. شوراها و جنبش مجامع عمومی چنین ابزاری است. ابزار مبارزه اقتصادی و مبارزه سیاسی و انقلابی طبقه کارگر برای تغییرات روزمره و بنیادی.
٢- این مساله که سندیکا الگوی تشکل یک گرایش کارگری و مجمع عمومی و شورا الگوی گرایش دیگری در صفوف کارگران است٬ غلط است. این جدالی بر سر اسم است. سندیکا و یا شورا صرفا ظروفی هستند. مساله بر سر محتوای درونی و سیاستهای آنهاست.
علی جوادی: این تبینی غیر سیاسی از جدال میان گرایشات درون جنبش کارگری است. نه فعالین استخوان خرد کرده جنبش سندیکایی چنین تصوری از این مساله دارند و نه فعالین جنبش مجامع عمومی و شورایی کارگران. مساله بر سر اسم نیست. تقلیل یک رکن تمایزات دو گرایش تاریخی و داده شده در صفوف طبقه کارگر به جدالی کودکانه بر سر اسم روش مناسبی در برخورد به تمایزات و جنبشهای متفاوت در صفوف طبقه کارگر نیست. جدالی ساده بر سر اسم تشکلات کارگری نمیتواند چنین جایگاهی در جنبش کارگری داشته باشد. گرایشات متفاوت در صفوف طبقه کارگر یک واقعیت مادی و داده شده تاریخی هستند. پیشینه و تاریخی دارند. مساله واقعی این است که سندیکا و شورا صرفا دو نام متفاوت نیستند. اجزاء وسیعتر از یک جنبش اجتماعی گسترده و تاریخی هستند. آلترناتیوهای سازمانیابی جنبشهای متفاوت اجتماعی برای تشکل توده ای کارگر هستند. این گرایشات سیاست و افق و سنت یکسانی ندارند. به نیازهای متفاوتی پاسخ میدهند. این جنبش ها آینده و چشم انداز متفاوتی را نمایندگی میکنند. سندیکالیسم یک گرایش تاریخی و داده شده رفرمیستی و بورژوایی است. نگرش معینی به سازماندهی طبقه کارگر دارد. نقدی به اساس مناسبات طبقاتی حاکم ندارد. انتقادی به کار مزدی و استٽمار طبقه کارگر ندارد. خواهان نابودی نظام سرمایه داری و لغو کار مزدی نیست. برای بهبود و تغییرات معینی در معیشت و زندگی طبقه کارگر تلاش میکند اما در چهارچوب مناسبات موجود. قانون و قوانین سیستم حاکم را فرض میگیرد. سندیکا سازی اساسا سیاست این گرایش است. همانطور که ایجاد شوراهای کارگری و سازماندهی جنبش مجامع عمومی کارگری محصول تلاش گرایش رادیکال و سوسیالیست طبقه کارگر است.
سندیکا و شورا به یک اعتبار "ظروفی" برای تشکل طبقه کارگر هستند. اما "ظروف" و یا جزیی از یک جنبش سیاسی و اجتماعی داده شده متفاوت. جنبشهای سیاسی برای پیشبرد امر خود در جامعه تشکلات متفاوتی را ارائه میدهند. همانطور که وجود احزاب سیاسی راست و چپ امری اختیاری و تصادفی نیستند٬ تشکلات سندیکایی و شورایی نیز تشکلات اختیاری نیستند. به سنت متفاوتی تعلق دارند. اهداف متفاوتی دارند. دامنه و محدوده عملکرد متفاوتی دارند. گرایشی که این تفاوتها را در سیاست و افق و سنت و تاریخشان نمی بیند٬ گرایشی است که در عمل خواسته یا ناخواسته در مقابل تلاش رادیکال - سوسیالیستی و شورایی طبقه کارگر قرار میگیرد. معلوم نیست چگونه زمانیکه این جنبشها به ارائه آلترناتیو تشکل کارگری خود میپردازند بعضی ادعا میکنند که این تشکلات همگی یکی هستند٬ به یکباره تفاوتهایشان محو میشود و تمایزاتشان از بین میرود؟ چرا؟ شاید در پاسخ گفته شود که احزاب بر مبنای سیاست و برنامه معینی شکل میگیرند اما تشکل کارگری تشکل دربرگیرنده توده کارگر است؟ این تصوری خام و غیر سیاسی از تشکل کارگری است. نگرشی که حزب را تشکلی میداند که امرش سیاسی است اما تشکل کارگری را فاقد چنین ظرفیتی میداند عملا از پیش در مقابل گرایش راست و سندیکالیستی زانو زده است. نگاهی به تشکلات کارگری در جوامع با سابقه تر در این زمینه بیندازید. آیا کسی میتواند ادعا کند که سازمان سراسرى کارگران سوئد- ال او٬ تشکلی غیر سیاسی است؟ دارای گرایش معینی نیستند؟ به سنت سیاسی داده شده ای متعلق نیستند؟ آیا کسی میپذیرد که اتحادیه ای اف ال سی آی او جزیی از حزب دمکرات آمریکا نیست؟
آیا سیاست را فراموش نکرده ایم؟ واقعیت این است که ما اصولا سندیکای انقلابی و رادیکال نداریم. حداقل در شرایط حاضر نداریم. شاید با تخفیف باید گفت که کمتر در طول تاریخ ما شاهد شکل گیری سندیکاهای رادیکال و انقلابی کارگری بوده ایم. سندیکای انقلابی به سرعت به تشکل دیگری تبدیل خواهد شد. وجود سندیکای انقلابی به معنای نفی فلسفه وجودی سندیکا بمٽابه تشکل کارگری گرایش راست و رفرمیستی در صفوف طبقه کارگر است. سیاست رادیکال و انقلابی کارگری برای پیشبرد امر خود بدون تردید باید با مقابله با گرایش سندیکالیستی برخیزد. سندیکای انقلابی یک پدیده قابل دوام نیست. یک محصول طبیعی عملکرد جنبش سندیکایی نیست. در طرف مقابل هم٬ شوراهای زرد و سازشکار هم پدیده قابل دوامی نیستند. واقعیت این است بورژوازی در مقابله با گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر قبل از آنکه به تلاش برای تغییر و تحولات درونی این جریانات اقدام کند٬ به نابودی آن و دستگیری و زندان فعالین این جنبش اقدام میکند. تاریخ تلاشهای طبقه کارگر در این زمینه گواه چنین واقعیتی است. تاریخ جنبش شورایی در دوران "انقلاب ٥٧" گواهی بر این ادعا است.
٣- طرفداران شورا در حال حاضر همان مطالباتی را مطرح میکنند که طرفداران سندیکا٬ هیچ فرقی به لحاظ نوع مطالبات میان مدافعین این دو گرایش وجود ندارند. اگر اسم سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه را هم میگذاشتند شورای کارگران هفت تپه هیچ فرقی در نوع مطالبات و خواستهایی که اکنون مطرح میکنند٬ نمیکرد.
علی جوادی: من میتوانم بپذیرم که در مقاطعی در جنبش کارگری مطالبات طرح شده توسط فعالین جنبش شورایی و جنبش سندیکایی در تطابق و هماهنگی باشند. مطالبات یکسانی باشند. چنین مقاطعی شاید به ندرت در تاریخ شکل بگیرد. اما از این تطابق و هماهنگی مقطعی نمیتوان نتیجه گرفت که این دو تشکل٬ این دو جنبش از یک جنس هستند. پدیده های مشابه و یا به قول پزشکان (ژنریک) هستند. آیا کم هستند جریاناتی که به دو قطب متفاوت اجتماعی تعلق دارند اما در مسائلی سیاستهای واحدی را پیش میبرند؟ آیا جنبش علیه اعدام جنبش "یکدست" و "یک جنسی" است؟ آیا مقابله با سنگسار و زندان فقط امر کمونیستها و سوسیالیستها است؟ آیا برابری حقوقی شهروندان فقط امر کمونیستها است؟ آیا تقابل با رژیم اسلامی فقط دارای یک قطب و یک صف واحد است؟ آیا میتوان از تشابه برخی از سیاستها و مطالبات تشابه ماهوی جریانات را نتیجه گرفت؟
اما اجازه دهید به مساله مشخص بپردازیم. بررسی تلاش کارگران نیشکر هفت تپه یک مورد گویا است. کارگران تلاش بسیاری کردند. مبارزه کردند٬ اعتصاب کردند. جنگیدند. به خیابان آمدند. مطالباتشان را به میان مردم و جامعه بردند٬ مجمع عمومی خود را تشکیل دادند٬ خانواده های خود را به این مبارزه کشاندند و توانستند پیشرویهای در این مبارزه بدست بیاورند. نفس وجود سندیکای نیشکر هفت تپه مسلما یک دستآورد و محصول مبارزه طبقه کارگر است. اما در عین حال نشاندهنده غلبه سیاست سندیکالیستی در یک مبارزه زنده و واقعی است. گرایش حاکم بر سندیکا در عین حال که برای پرداخت دستمزدهای معوقه تلاش میکند در عین حال برای کنترل مبارزات کارگران تلاش میکند. سیاستهای اعلام شده توسط سخنگوی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه گواه چنین واقعیتی است. اگر گرایش شورایی و سوسیالیستی در این اعتراض دست بالا را داشت ما مسلما شاهد طرح مطالبات و خواستهایی بعضا یکسان بودیم. مساله پرداخت دستمزدهای معوقه٬ افزایش دستمزد و مزایا٬ مساله حق تشکل مستقل کارگری و جلوگیری از اخراج کارگران شاید سیاستهای مشترکی بودند. اما در عین حال برای پیشبرد و تحقق همین مطالبات شاهد تفاوتها و تلاشهای متفاوتی میبودیم. شاهد سازشکاری سندیکالیسم نبودیم. شاهد محدود کردن مبارزه و تلاش کارگران در چهارچوب قوانین نظام سرمایه داری و حاکمیت سیاسى اش نبودیم. خلاصه کنم٬ حتی اگر در مقاطعی مطالبات و تلاشهای این دو جنبش یکسان باشند٬ مساله کماکان تغییری در تعلق اجتماعی و جنبشی این دو گرایش بوجود نمی آورد. بعلاوه اگر حال این جریانات در مقطعی و در مواردی استٽنایی یکسان باشد٬ آینده شان بطور حتم متفاوت است.
٤- سندیکالیسم و پیشبرد امر اتحادیه و سندیکا متفاوتند٬ اینها دو مساله جداگانه اند. کسی که بخواهد از چهارچوب قانونی رژیم فراتر نرود به آن میشود گفت سندیکالیسم. اما هر حرکت کارگری را نمیتوان به سندیکالیسم منتسب کرد.
علی جوادی: من کاملا موافقم که هر تلاش کارگری را نمیتوان به حساب سندیکالیسم و گرایش سندیکالیستی نوشت. چنین بذل و بخششی نابخشودنی است. در این زمینه نباید اجازه داد که گرایش سندیکالیستی هر تلاش کارگران را به حساب خود بنویسد. جنبش رادیکال – سوسیالیستی کارگر یک گرایش قوی و پرنفوذ در صفوف کارگران است. به اعتصابات و اعتراضات کارگری نگاه کنید٬ کدام گرایش را در جلوی صحنه می بینید؟ ببینید چگونه متشکل میشوند٬ چگونه مجامع عمومی خود را در متن اعتراض تشکیل میدهند٬ اینها سنت اتحادیه ای نیست٬ گوشه ای از سیاست رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر است. من عمیقا معتقدم که گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر دست بالا را دارد. حرف دل کارگران را میزند. مبارزه شان را در عمده اعتراضات کارگری نمایندگی و رهبری میکند.
٥- مجمع عمومی ظرف تجمع کارگران در دوران اعتصاب است و نه ظرف تشکل دائمی کارگران. کارگران زمانیکه کار نمیکنند میتوانند مجمع عمومی خود را برپا کنند نه در شرایطی کار میکنند. مجمع عمومی کارگری را هر روز نمیتوان برپا کرد.
علی جوادی: مجمع عمومی دایر کارگری به معنای مجمع عمومی هر روزه کارگری نیست. اما مجمع عمومی ای که دائم و با تناوب معینی بطور روتین برگزار شود٬ عملا دیگر تشکل دوران اعتراض و اعتصاب نیست. تشکل دائمی شده است. موقت نیست. از نقطه نظر ما مجامع عمومی که مرتب برگزار میشوند عملا شورای کارگری هستند. مجمع عمومی ظرف پایه و اولیه شورای کارگری است. این تصور که مجمع عمومی فقط در دوران اعتصاب شکل میگیرد واقعی نیست. این تصور که مجمع عمومی فقط در دورانی شکل میگیرد که کارگران دست از کار کشیده باشند٬ اعتصاب کرده باشند٬ واقعی نیست. چنین تصوری عملا به این معنی است که تشکل کارگری را در برگیرنده توده های وسیع کارگر نمیداند٬ از پیش پذیرفته است که حضور و دخالت "بخشی" از کارگران در تشکل کارگری "کافی" است. مساله بر سر موانع واقعی رو در روی هر تجمع کارگری نیست. تفاوت در مکانیسم متفاوت تشکل شورایی کارگری و تشکل سندیکایی کارگری است. قدرت کارگر در تشکل کارگر است. قدرت کارگر در تعداد کارگر متشکل است. بسیج بیشترین توده طبقه کارگر یک امر پایه ای جنبش ماست. چنین مساله ای ویژگی و خصیصه جنبش سندیکایی نیست. گرایش سندیکالیستی ظرفی برای دخالت مستمر و دائمی توده کارگر در سرنوشت سیاسی و تشکل توده ای خود نیست. گرایشی است که در مقاطع معین و درمحدودی ای امکان دخالت توده کارگر را فراهم میکند. مانند دوران اعتصاب و یا مجامع عمومی هر ساله. اما بوروکراتیسم و کنترل و مهار دخالت کارگران در سرنوشت تشکل کارگری یک سنت قوی جنبش اتحادیه ای است. در مقابل یک وجه تمایز جنبش شورایی از گرایش سندیکالیستی در همین امر نهفته است. ما فعالین جنبشی هستیم که دخالت مستمر و دائم توده کارگر را در تصمیمات سیاسی خود تامین میکند. دخالت کارگر برای ما امری صوری نیست. هر زمان که توده کارگران اراده کنند میتوانند نمایندگان را عزل کنند و تغییر دهند. دامنه و محدوده عمل نمایندگان کارگری محدود و مشروط است. هر مجمع عمومی اجلاسی برای طرح گسترده ترین سیاستهای مورد نظر کارگری است. خلاصه کنم مساله بر مشکلات فنی تشکیل مجمع عمومی روتین نیست. مساله بر مکانیسم کارکرد تشکلات متفاوت کارگری است.
٦- شورا ظرف تصرف قدرت سیاسی طبقه کارگر است. تکیه بر سیاست ایجاد شوراهای کارگری به معنای موکول کردن تشکل توده ای کارگری به دورانی دور دست و محروم کردن کارگر از تشکل در شرایط حاضر و عملا به معنای بی تشکل نگهداشتن آن در شرایط کنونی است.
علی جوادی: شورا هم ظرف سیاسی توده ای طبقه کارگر است و هم ظرف اقتصادی طبقه کارگر. این تقسیم بندی که شورا تشکل سیاسی توده ای طبقه کارگری است و سندیکا ظرف تشکل اقتصادی طبقه کارگر تصویر ساده انگارانه ای است. نه سندیکالیستها چنین تصوری از خود دارند و نه فعالین رادیکال – سوسیالیست کارگری. شورا و مجمع عمومی ظرف اعتراض توده ای طبقه کارگر هستند. اعم از اقتصادی٬ اعم از سیاسی! برخلاف اظهارات ادعا شده شکل دادن به شوراهای کارگری هم اکنون ممکن است. مسلما اولین و عمده ترین مانع مساله سرکوب رژیم آدمکشان اسلامی است. تغییر توازن قوای سیاسی و عقب راندن رژیم اسلامی بسرعت منجر به شکل گیری تشکلات شورایی کارگری خواهد شد. از سوی دیگر شکل گیری تشکلات شورایی کارگری بسرعت توازن قوا را به نفع کارگر و کمونیسم تغییر خواهد داد. گرایش شورایی یک گرایش زنده در صفوف کارگران است. سنتی داده شده است. امتحان خود را در حساسترین شرایط تاریخ تلاش طبقه کارگر پس داده است.
شاید مطرح شود که ایجاد تشکل شورایی طبقه کارگر کاری دشوارتر از تشکل اتحادیه ای و سندیکایی است. يا تشکيل سنديکا با مقاومت کمتری از جانب رژیم اسلامی مواجه میشود. در این زمینه چه باید گفت؟ سرکوبگری رژیم اسلامی بلایی است که شامل همه فعالین کارگری اعم از فعال سندیکایی و یا فعال شورایی میشود. هم اکنون فعالین کارگری گرایشات متفاوتی در زندان هستند. خصلت استبدادی هر نیروی بورژوایی در حاکمیت پدیده شناخته شده ای است. در عین حال باید اذعان کرد که سرکوبگری رژیم به رشد و بقای محافظه کاری و گرایشات غیر رادیکال سوبسید غیر مستقیم سیاسی میدهد. اما اساس مساله در جای دیگری است. واقعیت این است که هر گرایشی برای شکل دادن به تشکل توده ای کارگری٬ چه سندیکا و چه شورا٬ باید خود را به رژیم و بوروژازی تحمیل کند. باید بجنگد. اتحادیه و سندیکا تشکلات قانونی نیستند. اعتصاب و تحرک سندیکایی امری قانونی نیست. برای هر ذره پیشرفتی هر گرایشی باید مبارزه کند. حال سئوال این است که کدام تشکل٬ کدام جنبش قابلیت و توان بیشتری برای پیشبرد امر شکل دادن به تشکل توده ای طبقه کارگر در این شرایط دارد؟ جنبش شورایی یا جنبش سندیکایی طبقه کارگر؟ جنبش شورایی از درون اعتراض کارگرانی که مجامع عمومی خود را برپا کرده اند٬ شکل میگیرد. چنین جنبشی از امکان عملی و واقعی بیشتری برای شکل دادن به تشکلات توده ای کارگری برخوردار است. تاکید بر طرح جنبش مجامع عمومی و شورایی طبقه کارگر موکول کردن تشکل توده ای کارگر به آینده ای نامعلوم نیست. برعکس زمینه های عملی و واقعی آن را فراهم میکند.
٧- اتحادیه و سندیکا هم میتواند متکی بر مجمع عمومی باشد. برگزاری مجمع عمومی یک ویژگی منحصر بفرد شورا نیست. سندیکا هم میتواند هر ماه یکبار مجمع عمومی خود را داشته باشد. در سندیکا هم کارگران میتوانند نمایندگان نالایق خود را در هر زمان تعویض کنند.
علی جوادی: این بخشی از تلاش و سیاست کاری ما در سندیکاهای کارگری است. نزدیک تر کردن هر چه بیشتر اتحادیه ها به یک شکل ساختمانی غیر بوروکراتیک و متکی کردن این تشکلات در هر سطحی به مجامع عمومی کارگری یک سیاست اعلام شده ما است. اما در عین حال باید تاکید کرد که چنین مختصاتی از ویژگی های جنبش اتحادیه ای نیستند. چنین شرایطی و مکانیسمی تنها میتواند تحمیلی بر مکانیسم و کارکرد جنبش اتحادیه ای باشد.
قابل عزل بودن نمایندگان کارگری در هر اجلاس مجمع عمومی یک خصلت عمومی جنبش سندیکایی نیست. چند نمونه از این نوع "سندیکاها" را میتوانید نشان دهید؟ متاسفانه یک خصلت جنبش اتحادیه ای وجود بوروکراسی مزمن در این جنبش است. این خصلت ناشی از خصوصیات ژنتیک فعالین جنبش سندیکایی نیست. جنبشی که یک رکن فعالیتش تلاش برای مهار و کنترل جنبش کارگری در چهارچوب قوانین بورژوازی و سرمایه و نظام سیاسی حاکم است٬ نیازمند چنین مکانیسم و ویژگی ای است. بوروکراتیسم روبنای سیاست راست و محافظه کارانه است. ابزاری برای کنترل دخالت توده کارگر و محدود کردن دامنه عمل انقلابی طبقه کارگر است. اما اجازه دهید این سئوال را مطرح کنم: اگر جنبش سندیکایی میتواند گوشه هایی از عملکرد جنبش خود را تحت فشار جنبش شورایی بپذیرد٬ آیا بهتر نیست که کارگران یکسره سراغ مجمع عمومی و شورا و خود جنبش شورایی بروند؟
٨- تبلیغ و در دستور قرار دادن ایجاد شوراهای کارگری در شرایط فعلی که کارگران برای مطالبات اقتصادی مبارزه میکنند٬ عملا به معنای تنزل جایگاه و نقش شوراهای کارگری که ظرف تصرف قدرت سیاسی هستند به تشکل اقتصادی طبقه کارگر در چهارچوب مناسبات سرمایه داری است.
علی جوادی: من میپذیرم که بسیاری از مطالبات اعلام شده کارگری در شرایط حاضر مطالباتی اقتصادی هستند. مساله دستمزد٬ مساله اخراجها٬ مساله قراردادهای موقت از جمله مطالبات عمومی و اقتصادی طبقه کارگر هستند اما نمی پذیریم که مطالبات کارگری محدود به این مجموعه از مطالبات اقتصادی است. کارگرانی که شعار "ما کارگران خواهان جامعه ای آزاد و برابر ومرفه هستیم" را در مراسم اول ماه مه برافراشتند٬ خواستهای کارگران را نمایندگی میکنند. کارگر در همان جامعه ای زندگی میکند که هر روزه برای سرنگونی رژیم اسلامی تلاش میکند. خواست سرنگونی رژیم اسلامی یک خواست عمومی گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر است. درست است که این خواست در سخنرانی ها بعلت توازن قوای سیاسی نمیتواند منعکس شود اما نمیتوان آن را انکار کرد.
از طرف دیگر ایجاد شوراهای کارگری در شرایط حاضر به معنای محدود و مشروط کردن این تشکلات در چهارچوب قوانین ضد انسانی نظام سرمایه داری نیست. تشکل شورایی طبقه کارگر تا زمانیکه نظام سرمایه داری پابرجاست در این چهارچوب فعالیت میکند. اما تشکلی برای نابودی چنین شرایطی است. محدود و مقید به این مناسبات نیست. گرایشی برای نابودی آن است. ایجاد چنین تشکلاتی در شرایط حاضر دقیقا به معنای رشد و گسترش جنبشی توده ای برای نابودی نظام سرمایه داری است.
٩- نوع تشکلات کارگری که در دستور قرار میگیرد منوط به شرایط سیاسی جامعه و توازن قوای سیاسی است. در شرایط تلاطم انقلابی سندیکاهای کارگری هم با تلاش فعالین سوسیالیست کارگری میتوانند به شوراهای کارگری تبدیل شوند.
علی جوادی: این ارزیابی نادرستی است. نوع تشکل کارگری را از شرایط جامعه استخراج نمیکنند. شرایط جامعه مسلما محدودیتهای معینی بر عملکرد هر تشکلی اعمال میکند. اما از آن نتیجه نمیشود. این تقسیم بندی که سندیکا تشکل دوران اولیه رشد جنبش کارگری است و شورا تشکل دوران انقلابی طبقه کارگر واقعی نیست٬ خیالی است. اتفاقا یک رکن مهم فعالیت سندیکالیستها تلاش برای مقابله با تشکل کارگری رادیکال و سوسیالیستها در دوران تلاطمات انقلابی است. این تصویر که سندیکالیستها در شرایط انقلابی فعالیت خود را تعطیل میکنند و میدان را به فعالین رادیکال و سوسیالیست طبقه کارگر تحویل میدهند٬ غیر واقعی است. از طرف دیگر شورا هم صرفا تشکل دوران تحولات انقلابی نیست. انقلابی دوران تحولات انقلابی بودن بیشتر بیان یک سیاست اپورتونیستی است تا یک سیاست رادیکال و انقلابی. شورا ظرفی برای تشکل توده ای طبقه کارگر است. در هیچ کجای تاریخش ننوشته شده است که فقط در زمان تلاطم انقلابی شکل میگیرد.
اینکه در شرایط انقلابی برخی از تشکلات سندیکایی طبقه کارگر تغییر شکل دهند٬ حاصل تحولات خودبخودی و درونی این گرایش نیست. چنین تحولی تنها میتواند محصول تلاش گرایش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر و علیرغم میل و تمایل گرایش سندیکالیستی باشد. چنین تغییر و تحولی در صورت وقوع یک قاعده عمومی نیست. صرفا میتواند استٽنایی بر قاعده باشد. تاریخ تاکنونی نشانگر این بوده است که سندیکالیسم در دوران انقلابی به یک ابزار بورژوازی در مقابله با گرایش کمونیستی طبقه کارگر تبدیل میشود.
١٠- اگر در سندیکاهای کارگری هم سوسیالیستها دست بالا را داشته باشند سندیکا به جهت معینی میرود و اگر جریانات رفرمیست دست بالا را داشته باشند جهت دیگری را برخواهد گزید.
علی جوادی: و بنظرم باید اضافه کرد اگر گرایش سوسیالیستی در سندیکا آنقدر دست بالا را داشته باشند در این صورت تشکل شورایی کارگری را شکل میدهند و کارگران را به پیوستن به این تشکل کارگری فرا میخوانند.
در خاتمه و درخطاب به کارگران رادیکال و سوسیالیست مایلم چند کلمه ای اضافه کنم: ما میگوئیم کارگران مجامع عمومی خود را به هر بهانه ای تشکیل دهید. این مجامع عمومی را منظم کنید. نمایندگان خود را انتخاب کنید. دامنه و حیطه اختیارات آنها را تعیین کنید. مجامع عمومی را بعنوان عالیترین ارگان تصمیم گیری کارگران برسمیت بشناسید. مجمع عمومی رسمی و منظم اولین رکن شورای واقعی کارگری است. ما کمونیستهای کارگری میگوئیم طبقه کارگر تنها به نیروی خود آزاد میشود. هر بهبود واقعی تنها حاصل مبارزه ای متشکل و انقلابی است. مبارزه برای بهبود زندگی و معیشت روزمره کارگر به مبارزه برای تغییرات بنیادی گره خورده است. طبقه کارگر باید خود را برای تعیین تکلیف نهایی در جامعه آماده کند. *